چند روز پیش مأموران راهنمایی و رانندگی رشت در جریان واژگونی خودروی پرایدی در یکی از خیابانهای شهر قرار گرفتند و راهی آنجا شدند. بررسیها نشان میداد که این خودرو بهعلت سرعت زیاد و لغزنده بودن خیابان واژگون شده اما آنچه باعث تعجب مأموران شد اینکه نه اثری از راننده بود و نه پلاکهای ماشین.
روی داشبورد ماشین آثار خون دیده میشد و مأموران احتمال دادند که راننده در این حادثه مجروح شده اما هیچکس نمیدانست که چرا او بعد از سانحه متواری شده است.مأموران برای پی بردن به حقیقت به بازرسی دقیق داخل ماشین پرداختند. در داخل صندوق عقب دوکیسه پلاستیکی بزرگ وجود داشت که وقتی مأموران در آنها را باز کردند با صحنه وحشتناکی روبهرو شدند. داخل کیسهها جسد مثله شده مردی بود که فقط چند ساعت از مرگش میگذشت.
گزارش یک قتل
ماجرا به پلیس آگاهی گزارش شد و تیمی از کارآگاهان به فرماندهی سرهنگ عبادالله کریمی، رئیس پلیس آگاهی استان گیلان راهی محل حادثه شدند. بررسیهای تخصصی نشان میداد که خودروی پراید متعلق به جوان 36سالهای بهنام فرزاد است. خانواده فرزاد بهپزشکی قانون دعوت شدند و وقتی چشمشان به جسد مثله شده افتاد، آن را شناسایی کردند و گفتند که مقتول کسی جز پسرشان نیست.درحالیکه خانواده مقتول مدعی بودند که پسرشان با هیچکس خصومت و دشمنی نداشته است، مأموران در ادامه بررسیها متوجه شدند که فرزاد راننده آژانس بوده که همکارانش او را فردی خوشاخلاق و آرام میدانستند و میگفتند که وی با کسی اختلاف نداشته است. بنابراین فرضیه اینکه او قربانی سرقتی مرگبار شده مدنظر قرار گرفت و جستوجوها برای شناسایی عامل جنایت ادامه یافت.
یک سرنخ
کارآگاهان با توجه به نشانهها و آثاری که روی کیسههای حاوی جسد بود، به این نتیجه رسیدند که جسد قربانی در یک دامداری مثله شده است. از همان لحظه جستوجوها برای شناسایی دامداریهایی که در آن اطراف بود آغاز شد و مأموران تصمیم گرفتند تمامی آنها را مورد بازرسی قرار دهند.
آنها دامداریها را یکی بعد از دیگری جستوجو میکردند تا اینکه سه روز بعد وقتی برای بازرسی از یکی از دامداریها به یکی از محلههای شهرستان رشت رفته بودند، صاحب دامداری سراسیمه نزد آنها رفت و مدعی شد که به پسرش مشکوک است. او گفت که پسرش در خانهشان مخفی شده و او حدس میزند که وی دست بهکار مجرمانهای زدهاست. مأموران راهی خانه این مرد شدند و پسر 20ساله او را دستگیر کردند. آنها وقتی درباره زخمهایی که روی دست و صورت پسر جوان دیده میشد از او سؤال کردند، وی لب به بیان حقیقت گشود و راز جنایت را فاش کرد.
توهم شیشهای
متهم گفت: مدتی است که به مخدر شیشه معتاد شدهام. چند روز پیش درحالیکه مقدار زیادی شیشه مصرف کرده بودم از خانه خارج شدم. هوا کم کم داشت تاریک میشد و وقتی در خیابان قدم میزدم، دچار توهم شدم. انگار کسی به من میگفت که باید یک ماشین سرقت کنم و با آن به تفریح بروم.
جلوتر که رفتم، در یکی از خیابانهای خلوت جوانی را دیدم که داخل ماشین پرایدش نشسته بود. نمیدانم چطور شد که تصمیم گرفتم او را به قتل برسانم و ماشینش را سرقت کنم. به او نزدیک شدم و وقتی در ماشین را باز کردم، با چاقویی که همراهم بود ضربهای به وی زدم. ضربه عمیق بود و او جانش را از دست داد. من هم جسدش را داخل صندوق عقب گذاشتم و به دامداری بردم. چند ساعتی آنجا بودم و تصمیم گرفتم جسد را به بیرون از شهر برده و در آنجا بسوزانم.
برای این کار، آن را مثله کردم و داخل کیسه قرار دادم. سپس کیسههای پلاستیکی را در صندوق عقب گذاشتم و به راه افتادم. هوا سرد و جاده لغزنده بود. سرعت ماشین زیاد بود و هنگام عبور از یک پیچ نتوانستم آن را کنترل کنم و ماشین واژگون شد. من که ترسیده بودم، برای اینکه کسی صاحب ماشین را پیدا نکند، پلاکهای آن را کندم و درحالیکه مجروح شده بودم، از آنجا فرار کردم.
رئیس پلیس آگاهی استان گیلان با بیان این خبر به همشهری گفت: بعد از اعترافات متهم و بازسازی صحنه جنایت، برای او قرار قانونی صادر شد و وی در اختیار مرجع قضایی قرار گرفت.